مطالب آموزشی

استراتژی گن

استراتژی گن

گن یک معامله گر کلی نگر بود. همانطور که یک پزشک جامع، تمام جنبه های سلامت ذهن، جسم و روح بیمار را در نظر می گیرد. گن نیز در تحلیل و معاملات خود همه جوانب یا ابعاد بازار را در نظر گرفته است. در استراتژی گن، سه بُعد بازار عبارتند از بُعد زمان، بُعد قیمت و بُعد الگو. عملکردهای معاملاتی تا زمانی که موقعیت بازار نسبت به هر بُعد در تمام مدت معامله در نظر گرفته نشود به احتمال زیاد موفق نخواهد بود. هر برنامه ریزی معاملاتی برای اینکه دائماً موفق آمیز باشد باید قبل از شروع معامله هر سه بُعد بازار را در نظر بگیرد.

عامل زمان: گن زمان را مهمترین عامل در بازار می دانست. او معتقد بود؛ اگر بتوانیم معاملات خود را به درستی زمان بندی کنیم، تمام سودهای موجود در فعالیت بازار را به دست خواهیم آورد. مفهوم زمان بندی بازار کمتر درک شده است و اغلب در برنامه معامله گران در نظر گرفته نمی شود.

عامل قیمت: تحلیل قیمت معمولاً ساده ترین بُعد فعالیت بازار است که باید برای آن آماده بود. زمانیکه یک معامله گر نسبت و تناسب فعالیت قیمتی را درک کرد، تعیین سطح قیمتی که بیشترین احتمال برگشت(پایـان یـک رونـد یـا اصـلاح)را دارد، آسانتر از قبل خواهد بود. با این حال، قیمت فقط باید نسبت به فاکتورهای زمان و الگو ارزیابی شود و نقطه ضعف اکثر سیستم های معاملاتی هم این است که آنها در تحلیل خود فقط  عامل قیمت را در نظر می گیرند. اگر قیمت تنها عاملی باشد که در تصمیم گیری های معاملاتی مد نظر قرار می گیرد، نتیجه تقریباً تضمین شکست آن برنامه ریزی معاملاتی است. به همین دلیل است که معمولا همه سیستم های معاملاتی و برنامه ریزی های معامله گری که فقط براساس قیمت هستند، راهی مطمئن برای شکست در بازار سرمایه گذاری هستند.

عامل الگو: معامله گر باید با فعالیت های الگوی قیمتی قبلی هر بازاری که می خواهد در آن معامله کند آشنا باشد. تمام بازارها در طول زمان دستخوش الگوهای قیمتی تکراری قرار می گیرند. مطالعه فعالیتهای الگوی قیمتی گذشته نشان می دهد که با گذشت زمان این الگوهای قیمتی دوباره تکرار می شوند و زمانی که این الگوها دوباره رویت شوند محتمل ترین فعالیت های قیمتی بعدی برای پیش بینی را نشان می دهند.

موفقیت تنها زمانی قابل تضمین است که معامله گر تشخیص دهد که کدام یک از ابعاد فعالیت بازار برای تضمین برنامه معاملاتی  باید مد نظر قرار بگیرد. گن، اهمیت در نظر گرفتن همیشگی همه جوانب بازار را تشخیص داد و گفت: “همیشه از همه قوانین استفاده کنید.” هیچ قاعده یا بُعدی از بازار به تنهایی تعیین کننده یک برنامه ریزی معاملاتی و دلیلی برای اقدام مقتضی نیست. اهمیت هر فاکتور فقط نسبت به وضعیت بازار نسبت با سایر عوامل مشخص می شود.

استراتژی گن (زمان)

بیایید ببینیم هر فاکتور را چطور می توانیم در یک استراتژی معاملاتی ادغام کنیم که نشان دهد چه وقت در معاملات کم ریسک و سرمایه های در معرض خطر قرار می گیریم. بیایید نگاهی به زمان، قیمت و الگوی بازار طلا در ماه سپتامبر بیندازیم. ما قصد داریم به بررسی وضعیت بازار طلا نسبت به هر سه بُعد بازار قبل از یک تغییر روند مهم بپردازیم. هر روش یا تکنیک معاملاتی موثر، باید بتواند نشان دهد چه تصمیمی در هر زمان و هر بازاری باید اتخاذ شود. من برخی از فاکتورهای زمان، قیمت و الگو که در آن برهه زمانی مشهود بود را شرح خواهم داد.

سه روش مهم فاکتور زمانی وجود دارد که گن آن را توضیح داده است. اینها را در مقالات گذشته همین مجله شرح داده ام.

 1) نسبتهای چرخه زمانی- هر چرخه زمانی به چرخه زمانی ما قبل و ما بعد خود وابستگی نسبتی مهمی دارد که این تناسب در تمام فعالیتهای طبیعی هم وجود دارد.

 2) شمارش زمان- شمارش های خاص زمانی از روندهای مهم صعودی و نزولی ما قبل وجود دارد که تغییرات احتمالی را پیش بینی می کنند.

 3) مربع قیمتی زمان- ارزش روندهای صعودی، نزولی و محدوده قیمتی مربوط به چرخه های زمانی آتی را نشان می دهد. این مفهوم بینظیر رابطه قیمت با زمان متعلق به گن می باشد.

اینها همه فاکتورهای زمانی مهم مرتبط با سوپر سیکل ها و کاهش و افزایش قیمت هستند که نشان می دهد تغییر مهمی در روند احتمالی سپتامبر 1989 وجود دارد. فاکتورهای زمانی میان مدت و کوتاه مدت دیگری که با این تاریخ ها منطبق بودند نیز وجود داشت. فاکتورهای زمانی به تنهایی نشان دهنده صعودی یا نزولی بودن تغییرات خط روند یا درجه اهمیت آنها، نیستند. به همین دلیل فاکتور زمان باید نسبت به فاکتورهای قیمت و الگو در نظر گرفته شود

استراتژی گن (قیمت)

قیمت را همیشه باید از تمام جوانب بررسی کرد، نه فقط از لحاظ قیمت خریدهای یک ماهه یا قیمت های لحظه ای. بیایید به روابط قیمتی بازار طلا از سقف دسامبر 1987 از دو منظر نگاه کنیم، قیمت خریدهای ماه دسامبر و ژوئن و قیمتهای لحظه ای یا آینده نزدیک. در بالای صفحه، تاریخ های سقف و کف نوسانات میان مدت مهم با شروع بازار صعودی در 14 دسامبر 1987 وجود دارد. آنها برای شمارش موج لیبل گذاری شده اند. اعداد داخل پرانتز نوسان قیمت از سقف یا کف قبلی است

کاهش اولیه قیمت در فوریه 1988 با کف قیمتی 92 دلار در قیاس با قیمت خرید ماه ژوئن بود، یعنی تنها 300 دلار بیشتر از اعداد فیبوناچی 1989. قیمت بسیاری از بازارها اغلب با پایان نوسانات قیمتی در سری های فیبوناچی به سقف و کف خود در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت می رسد. افزایش قیمت اولیه کف بازار نزولی 24 فوریه 1985 نوسان قیمتی 92 دلاری در قیاس با قیمت خرید ماه ژوئن بود که کاهش 39.3 درصدی حرکت اصلاحی(ریتریسمنت)فوریه 1985 و رشد دسامبر 1987 را بوجود آورد، یعنی تنها 300 دلار کمتر از 38.2 درصد حرکت اصلاحی(ریتریسمنت)فیبوناچی.

محدوده   W3در قیاس با قیمت خرید ماه دسامبر 89.5 درصد بود. W3 در قیاس با قیمت اولیه 77.50 دلار بود، یعنی تنها یک دلار کمتر از نوسان W1 در قیاس با قیمت اولیه. همانطور که ملاحظه می کنید، اگر یک معامله گر یا سرمایه گذار فقط به فعالیت های قیمتی معاملات یک ماهه توجه می کرد، این رابطه مهم و متداول W1 و W3 برایش قابل درک نمی بود. در قیاس هر سه رویکرد قیمتی، W4 و W2 ارتباط تنگاتنگی با هم داشتند. این یکی دیگر از روابط متداول در اصلاحات با یک روند است.

W5  در قیاس با قیمت خرید ماه ژوئن 90 درصد بود، یعنی دقیقاً برابر با .W1  W5 در قیاس با قیمت اولیه 77 دلار بود، در حدود 1.50 دلار از W1 و .W3  W5 در محدوده 146 دلار از سقف 14 دسامبر 1987 افت کرد. یکی از مهمترین اعداد فیبوناچی 144 است. W5 در قیاس با قیمت های اولیه و قیمت ماه دسامبر، یک حرکت اصلاحی(ریتریسمنت) 67 درصدی نزولی در فوریه 1985 و صعودی در دسامبر 1987 بوجود آورد.

برای به دست آوردن تصویری دقیق از موقعیت قیمتی بازار، نگاه به بازارها از جنبه های مختلف قیمتی بسیار مهم است. بسیاری از کارشناسان معاملات و تحلیل گن قیمت روز بازار را نادیده می گیرند. گن چنین کاری نمی کرد، شما هم نباید انجام دهید. همانطور که دیدید، روابط قیمت لحظه ای برای درک فعالیت قیمتی میان مدت و بلند مدت بسیار مهم است.

فاکتورهای قیمتی متعدد نشان می دهد که به احتمال زیاد سطح قیمتی 355 تا 360 دلار منجر به یک حمایت چشمگیر می شود. بسیاری فاکتورهای قیمتی دیگری هم مربوط به سیکل های قیمتی کوتاه مدت قبلی وجود داشت که نشان دهنده حمایت در این قلمرو قیمتی است.

استراتژی گن (الگو)

چارت لحظه ای هفتگی طلا در صفحه زیر نشان داده شده است. از دیدگاه تئوری امواج الیوت، طلا می تواند دقیقاً الگوی پنج موجی افت ماه ژوئن 1989 را تشکیل دهد. روابط موجی/قیمتی مطمئناً تقارن متداول چنین الگویی را نشان می دهد. گن این الگوی قیمتی متداول را مدتها قبل از الیوت شرح داده بود. گن با این پیش بینی که”اکثر روندها بعد از سه مقطع در مسیر روند اصلی خاتمه می یابند” این مسئله را توضیح داد. اگر کف دوقلو در قیاس با قیمت خرید ماه ژوئن و سپتامبر افت کند بعد از آن یک رالی مهم رخ می دهد که کم و بیش کل افت قیمت را از سقف دسامبر 1987 برطرف می کند که بزرگ تر از هر رالی دیگری از سقف دسامبر 1987 خواهد بود. کف دوقلو ماه ژوئن و سپتامبر نباید از قیمت های خرید تجاوز کند.

فاکتورهای الگو، قیمت و زمان در استراتژی میان مدت، پیشاپیش نشان داده بودند که احتمالاً افت مهمی در نیمه اول سپتامبر نزدیک محدوده قیمتی 355 تا 360 دلار شکل خواهد گرفت. لازم به ذکر است که قبل از تغییر روند همه این اطلاعات مربوط به هر بُعد از بازار در دسترس بوده است.

وقتی فاکتورهای زمان، قیمت و الگو با هم مطابقت داشته باشند و احتمال تغییر روند را نشان دهند، می توانیم با معاملات کم ریسک و سرمایه های در معرض خطر، پوزیشنی را در بازار وارد کنیم. بیایید به یک استراتژی معاملاتی که از تحلیل زمان، قیمت و الگوی ما بهره میبرد نگاهی بیندازیم.

استراتژی گن (معامله گری)

فرضیات:

1) فاکتور زمان- مجموعه فاکتورهای دراز مدت نشان می دهد که به احتمال زیاد نیمه اول ماه سپتامبر منجر به یک تغییر مهم در روند خواهد شد. مهمترین دوره زمانی به احتمال زیاد چهارم و پنجم سپتامبر خواهد بود.

2) فاکتور قیمت- محدوده قیمتی 355 تا 360 دلار به احتمال زیاد منجر به حمایت چشمگیری خواهد شد.

3) فاکتور الگو- فعالیت الگوی قیمتی نشان می دهد، پایان الگوی قیمتی بلند مدت در محدوده قیمتی 355 تا 360 دلار است. اگر قیمت در تایم فریم مشخص شده به محدوده مهم حمایتی قیمت برسد، یک فرصت کم ریسک برای ورود به پوزیشن ارائه می شود.

گن در تمام مدت کار خود تاکید داشت که تنها در صورت وجود”شاخص های تغییر روند” به یک پوزیشن وارد شوید. به عبارت دیگر، خودتان را  با جریان فعالیت های بازار وفق دهید. صرف نظر از آنچه تحلیل های بازار نشان می دهد، صبور باشید و قبل از هر اقدامی منتظر بمانید تا حرکات خود بازار تغییرات را به شما نشان دهد.

قیمت در 9 ژوئن درست در محدوده مهم حمایتی قیمت، با 356.5 درصد در قیاس با قیمت خرید، افت کرد. فاکتورهای قیمت و الگو نشان می داد که احتمال افت چشمگیر وجود دارد. با این حال، نقش فاکتور زمان هنوز مشخص نبود. در 4 سپتامبر، فاکتور قیمت، افت قیمت در قیاس با قیمت خرید را آشکار کرد. فاکتور زمان اینک نشان می داد که افت قیمتی دراز مدت و مهم در این قیمت و زمان محتمل بوده است. بازار اینک در حال ساخت یک الگوی کف دو قلو در محدوده مهم حمایتی قیمت بود، الگویی را تکمیل می کرد که معمولاً منجر به تغییر مهمی در روند در یک دوره زمانی می شد که نشان می داد احتمال تغییر وجود دارد. ورود به معامله فقط زمانی باید انجام شود که حرکات قیمتی خود بازار(پرایس اکشن)نشان دهنده حرکت برگشتی(ریورسال)باشد.

استراتژی گن

استراتژی من این بود که هر روزی از 5 سپتامبربه بعد(چون 4 سپتامبر تعطیل بود) وارد پوزیشن بلند مدتی شوم که فاکتور قیمت، آن را به یک حرکت برگشتی(ریورسال)روزانه تبدیل کند. به عبارت دیگر، روزی که کف قیمتی روزانه جدیدی بسته شود و قیمت پایانی آن بالاتر از قیمت پایانی قبلی باشد. در صورت تشکیل یک کف قیمتی روزانه جدید فقط یک سفارش(Order) بستن معامله در هر روز می توان وارد کرد. حرکت های برگشتی(ریورسال)روزانه در هر سقف و کفی ظاهر نمی شوند، اما وقتی منطبق با زمان باشند، شاخص قیمت و الگو هم تغییر می کنند، این نشانه مطمئنی از حداقل تغییر جزئی در روند است.

در 15 سپتامبر، قیمت در یک حرکت برگشتی(ریورسال)روزانه وسیع یک کف قیمتی جدید و قیمت پایانی بالاتر از سقف و قیمت پایانی قبلی تشکیل داد. یک نقطه ورود به پوزیشن بلند مدت با قیمت پایانی 369 دلار شکل گرفت. حد ضرر 362.50 دلار یا یک دلار کمتر از کف قبلی ماه سپتامبر بود. من حد ضرر را معمولاً یک دلار کمتر از کف قیمتی حرکت برگشتی(ریورسال)روزانه قرار می دهم. در این مورد، حرکت برگشتی(ریورسال)روزانه آنقدر چشمگیر و وسیع بود که نیازی به گذاشتن حد ضرر دورتر از قیمت پایانی حرکت برگشتی(ریورسال)روزانه نبود. اگر قیمت همچنان به پیشروی ادامه می داد، نباید تا تشکیل کف حرکت برگشتی(ریورسال)روزانه از محدوده حمایتی مینور قبلی تجاوز کند.

سه روز بعد، قیمت رنج صعودی وسیع دیگری زد و از حرکت برگشتی(ریورسال)روزانه فراتر رفت. کف قیمتی 15 سپتامبر حداقل برای یک نوسان صعودی مینور تأیید شده بود. زمانیکه یک نوسان صعودی اولیه شکل گرفته و بالاتر می رود، با تأیید ادامه روند صعودی، حد ضرر هم صعودی می شود.

ما هرگز نمی توانیم بفهمیم که یک روند تا کجا یا چه مدت ممکن است ادامه پیدا کند. هدف این است که پوزیشنی را مطابق با فاکتورهای زمان، قیمت و الگو ورود کنیم تا بتوانیم خود را برای معاملات نوسانی(Swing Trading)طولانی تر تعیین کنیم. اگر حرکت برگشتی و نوسانگیری(swing)بعدی منجر به یک پیوت مینور شود، من حداقل یک سود کوچک کسب کرده ام که من را در بازی نگه می دارد تا فرصت بعدی را برای معاملات نوسانی(Swing Trading)طولانی تر در نظر بگیرم.

استراتژی گن

هم اکنون(یعنی 30 اکتبر)، پرایس اکشن کف قیمتی 15 سپتامبر را به عنوان کف قیمتی بلند مدت تایید نکرده است. با حد ضرر صعودی و رالی بالاتر از نوسان اولیه 27 سپتامبر، حداقل یک سود متوسط 1000 دلاری برای هر معامله تضمین شده بود. فقط یک قیمت پایانی هفتگی بالاتر از سقف ماه جولای(قیمت نقطه ای-  Spot390)نشان دهنده ادامه روند صعودی بود.

هیچ قطعیتی در بازار وجود ندارد. بهترین کاری که یک معامله گر در این شرایط می تواند انجام دهد این است که یک برنامه ریزی معاملاتی تهیه کند که از فاکتورهای زمان، قیمت و الگو و استراتژی های معامله گری بهره ببرد. “موفقیت معاملاتی تنها برای معامله گرانی تضمین شده است

که فقط در مواقعی به معاملات ورود کنند که همه ابعاد بازار نشان دهنده روند برگشتی(Reversal) یا روند مستمر باشد”.

ترجمه اختصاصی مقاله استراتژی گن توسط تحلیل گران برتر سرمایه

کد کوتاه این مطلب : https://irantbs.com/?p=632

2 نظر در “استراتژی گن

  1. یوسف گفت:

    مقاله ی خوبی بود دید جامع تری نسبت به معامله گری داشت

    1. iran tbs گفت:

      تشکر از شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *